با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+عاشق کيست
اميري به شاهزاده خانمي گفت :
من عاشق توام ...
شاهزاده گفت :
زيباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ايستاده است ...
امير برگشت و ديد هيچکس نيست .
شاهزاده گفت: عاشق نيستي !!!!
عاشق به غير از معشوقش به کسي نظر نمي کند ... !!
+شب تاره،بي قراره،دلي که چاره نداره
نفسم مونده تو سينه،چش من به راه ياره
مثه ابر بارون ميباره،جونم و نگه مي دارم
تا بياد داداش حسينم،سرم و رو پاش بزارم
افتاده لرزه به دستم،رو همه چشمام و بستم
تا حسين بياد بگيره،بوسه از سر شکستم
+جمعه اي بود وگذشت و در حصار شايدها باز مانديم!!
آنقدرها هم که گفتيم وشنيديم منتظر نبوديم!!
اشتياق آمدنت را فرياد زديم ولي در هياهوي زمان فراموش کرديم انتظار و عاشقي و دلدادگي
چگونه است
نوشتيم و سروديم و خوانديم شعر هجرانت را ولي زندگيمان بي تو چه راحت گذشت!!
+هر لحظه را به گونهاي زندگي کن که گويي واپسين لحظه است و کسي چه ميداند؟ شايد آخرين لحظه باشد.
عشق، نخستين گام به سوي ملکوت است و تسليم، آخرين آن؛ آري تمام سفر دو گام بيش نيست.
+ساده بگويم
احساس غريبي دارم
ظاهري آرام
دروني آشفته
دردهاي در سينه
بايد وجودم طغيان کند از اين دردها
نمي توانم
پس دست و پا مي زنم در اين دنياي آشفته....
+روزي از روزها ،
شبي از شب ها ،
خواهم افتاد و خواهم مرد ،
اما مي خواهم هر چه بيشتر بروم .
تا هرچه دورتر بيفتم ،
تا هرچه ديرتر بيفتم ،
هرچه ديرتر و دورتر بميرم .
نمي خواهم حتي يک گام يا يک لحظه ،
پيش از آن که مي توانسته ام بروم و بمانم ،
افتاده باشم و جان داده باشم ،
همين .
+از دوران خوب کودکي با گيله مرد گفتم و از بزرگ شدن و دنياي بزرگسالي ناليدم.
گيله مرد آهي کشيد و گفت : بزرگ شدني که به بزرگ شدن منجر شده باشه بد نيست .
الان که به حرفش فکر ميکنم مي بينم راست ميگفت ... بله قصه ي پرغصه ما از جايي شروع ميشه که فقط سن مون بالاتر رفته باشه ولي ما يکجايي همون پايين مونده باشيم ...
+روزي از روزها ،
شبي از شب ها ،
خواهم افتاد و خواهم مرد ،
اما مي خواهم هر چه بيشتر بروم .
تا هرچه دورتر بيفتم ،
تا هرچه ديرتر بيفتم ،
هرچه ديرتر و دورتر بميرم .
نمي خواهم حتي يک گام يا يک لحظه ،
پيش از آن که مي توانسته ام بروم و بمانم ،
افتاده باشم و جان داده باشم ،
همين .