تنهایی
در خلوت تنهایی مرگبار خود فریاد زدم. دستم را زیر پلکهایم بردم. با انگشتان لرزان خودم جوهری از ناب ترین قطره های اشک دیده ام را برروی صفحه سفید و دست نخورده قلبم کشیدم و آرام گفتم:دوستت دارم در حسرت دیدارت یک آسمان اشک در سینه دارم.
[ پنج شنبه 92/6/21 ] [ 4:51 عصر ] [ امیر ]
نظر